گفت و گوی نشريه
نيويورکی NYrock
با مارلين منسون
مارلين:من شيوه
خودم را دارم
NYrock: به رغم تمام موفقيت هاي تو برخي معتقدند كه اگر بر
چسب " راك تكان دهنده" را به
تو بچسبانند. همه چيز را توضيح ميدهد.....
من هميشه اين ميل را داشتم كه مردم را تحريك كنم و آنها را به فكر كردن وا دارم براي من تنها تكان دهنده بودن چالش مهم نيست بايد در آن چيزي فراتر از تحريك وجود داشته باشد بايددر آن "هنر" باشد
براي بسياري از مردم هنر تنها يك چيز دردناك است كه بايد در مدرسه انجام داد در حالي كه اينطور
نيست هنر رويا پردازي است خلاقيت است انديشه پردازی
است نمايش است هنر من هميشه شيوه اي براي بيان "استقلال"و شخصيت خودم بوده اگر برخي مردم را تكان ميدهد و آزرده شان
ميكند من نميتوانم كاري در اين مورد بكنم كاري كه "بخواهم" انجام ميدهم به جاي اين بايد از خودشان بپرسند چرا موسيقی من را تكان دهنده يافته اند؟ تا شايد بتوانند ديد جديدي را در خود گسترش دهند و به روش جديدي براي نگريستن دست پيدا كنند
شايد درك آنها از هنر با تحول در شيوه مواجه با آن تغيير كند من
حالم از كساني كه فكر ميكنند هنر الزاما بايد در نظر انسان زيبا و لذت بخش باشد بهم ميخورد هنر ميتواند زيباباشد اما در عين حال ميتواند اضطراب آور گروتسك و
ترسناك باشد از ارزش آن كم نميكند در هر صورت چه كسي هنر را تعريف ميكند؟ "هيتلر" سعي كرد هنر را تعريف كند او حتیبرخي آثار هنري را با منحط و ضايع ناميدنشان ممنوع كرد هيتلر
قدرت و اراده خود را تحميل كرد و هنر هايي كه فاس دميشمرد ممنوع قلمداد كرد مطمئن نيستم كساني كه چنينتوصيفي را براي بيان موسيقي من بكار ميبرند و سعي در ممنوع كردن
هنر من دارند نسبت به عواقب و تاثيرات اين طرز تلقي شان آگاه باشند
NYrock: به همين دليل است كهنام آلبومت را دوران طلايي گروتسك گذاشته اي؟
هنر من پيش از اين هم گاهي گروتسك ناميده ميشد فكر ميكنم دوران طلايي گروتسك چيزي فراتر از اين باشد اگر به لغت گروتسك
در لغت نامه مراجعه كنيد نوشته است : انحراف آشكار از طبيعي مقبول و يا كليشه اي بودن اين معنا براي من مفهومي ديگراز فرد گرايي است تنها به اين دليل كه چيزي را خلق كرده اي هنر ساخته نميشود آنچهميسازي هنر نيست كامل نيست تا زماني كه فرد ديگري آن را دريافت كند مهم نيست كه از آن خوششان بيايد يا بدشان بيايد بلكه اين مهم است كه تا وقتي كسي آن را نشنيده نديده يا
به هر طريقي تجربه اش نكرده آن تبديل به چيزي نميشود
NYrock: آيا تو خودت را هنرمند ميداني يا سرگرمي ساز؟
سرگرمي اگر در راه درست استفاده شود ميتواند هنر باشد متاسفانه ما با اين ايده بزرگ شده ايم كه هر چيز سرگرم كننده ای نازل تر از هنر است يا آن قدر جدي نيست يا توجه كمتري را ميطلبد
من اصلا با اين نظر موافق نيستم من فكر ميكنم كه هر هنري كه قادر باشد مردم را حركت دهد وكسي بتواند حين تجربه آنچيزي را حس كند راضي كننده و ارزشمند است
مهم نيست كهچه ناميده ميشود و چه برچسبي بر آن باشد يا از كدام ژانراين نوعهنري است كه من ميخواهم به مردم بدهم اما فكر نميكنم كه كاري قهرمانانه باشد فقط ميخواهم بفهمند من به واكنش آنان نيازمندم و هنر من پيش از اينكه كسي تجربه اش كند كامل
نيست
اين دليل ديگري است كه آن را منتشر ميكنم در گذشته نگاه هايمتفاوتي به هنر و سرگرمي داشتند كه با آن مخالفم
"هنر ميتواند سرگرم كننده و سرگرمي ميتواند هنر باشد"اما تفاوتي بين سرگرمي ساز و هنرمند وجود دارد سرگرمي ساز
وقتي اجرا تمام ميشود متوقف ميشود اما هنرمند براي هنر زندگي ميكند
چسب " راك تكان دهنده" را به
تو بچسبانند. همه چيز را توضيح ميدهد.....
من هميشه اين ميل را داشتم كه مردم را تحريك كنم و آنها را به فكر كردن وا دارم براي من تنها تكان دهنده بودن چالش مهم نيست بايد در آن چيزي فراتر از تحريك وجود داشته باشد بايددر آن "هنر" باشد
براي بسياري از مردم هنر تنها يك چيز دردناك است كه بايد در مدرسه انجام داد در حالي كه اينطور
نيست هنر رويا پردازي است خلاقيت است انديشه پردازی
است نمايش است هنر من هميشه شيوه اي براي بيان "استقلال"و شخصيت خودم بوده اگر برخي مردم را تكان ميدهد و آزرده شان
ميكند من نميتوانم كاري در اين مورد بكنم كاري كه "بخواهم" انجام ميدهم به جاي اين بايد از خودشان بپرسند چرا موسيقی من را تكان دهنده يافته اند؟ تا شايد بتوانند ديد جديدي را در خود گسترش دهند و به روش جديدي براي نگريستن دست پيدا كنند
شايد درك آنها از هنر با تحول در شيوه مواجه با آن تغيير كند من
حالم از كساني كه فكر ميكنند هنر الزاما بايد در نظر انسان زيبا و لذت بخش باشد بهم ميخورد هنر ميتواند زيباباشد اما در عين حال ميتواند اضطراب آور گروتسك و
ترسناك باشد از ارزش آن كم نميكند در هر صورت چه كسي هنر را تعريف ميكند؟ "هيتلر" سعي كرد هنر را تعريف كند او حتیبرخي آثار هنري را با منحط و ضايع ناميدنشان ممنوع كرد هيتلر
قدرت و اراده خود را تحميل كرد و هنر هايي كه فاس دميشمرد ممنوع قلمداد كرد مطمئن نيستم كساني كه چنينتوصيفي را براي بيان موسيقي من بكار ميبرند و سعي در ممنوع كردن
هنر من دارند نسبت به عواقب و تاثيرات اين طرز تلقي شان آگاه باشند
NYrock: به همين دليل است كهنام آلبومت را دوران طلايي گروتسك گذاشته اي؟
هنر من پيش از اين هم گاهي گروتسك ناميده ميشد فكر ميكنم دوران طلايي گروتسك چيزي فراتر از اين باشد اگر به لغت گروتسك
در لغت نامه مراجعه كنيد نوشته است : انحراف آشكار از طبيعي مقبول و يا كليشه اي بودن اين معنا براي من مفهومي ديگراز فرد گرايي است تنها به اين دليل كه چيزي را خلق كرده اي هنر ساخته نميشود آنچهميسازي هنر نيست كامل نيست تا زماني كه فرد ديگري آن را دريافت كند مهم نيست كه از آن خوششان بيايد يا بدشان بيايد بلكه اين مهم است كه تا وقتي كسي آن را نشنيده نديده يا
به هر طريقي تجربه اش نكرده آن تبديل به چيزي نميشود
NYrock: آيا تو خودت را هنرمند ميداني يا سرگرمي ساز؟
سرگرمي اگر در راه درست استفاده شود ميتواند هنر باشد متاسفانه ما با اين ايده بزرگ شده ايم كه هر چيز سرگرم كننده ای نازل تر از هنر است يا آن قدر جدي نيست يا توجه كمتري را ميطلبد
من اصلا با اين نظر موافق نيستم من فكر ميكنم كه هر هنري كه قادر باشد مردم را حركت دهد وكسي بتواند حين تجربه آنچيزي را حس كند راضي كننده و ارزشمند است
مهم نيست كهچه ناميده ميشود و چه برچسبي بر آن باشد يا از كدام ژانراين نوعهنري است كه من ميخواهم به مردم بدهم اما فكر نميكنم كه كاري قهرمانانه باشد فقط ميخواهم بفهمند من به واكنش آنان نيازمندم و هنر من پيش از اينكه كسي تجربه اش كند كامل
نيست
اين دليل ديگري است كه آن را منتشر ميكنم در گذشته نگاه هايمتفاوتي به هنر و سرگرمي داشتند كه با آن مخالفم
"هنر ميتواند سرگرم كننده و سرگرمي ميتواند هنر باشد"اما تفاوتي بين سرگرمي ساز و هنرمند وجود دارد سرگرمي ساز
وقتي اجرا تمام ميشود متوقف ميشود اما هنرمند براي هنر زندگي ميكند
NYrock: به هنر ممنوع برگرديم در گذشته مشكلاتي داشته اي
مردم بيش از يك بار سعي كردند كه تو را ممنوع كنند گفتند تو
خطري براي جامعه هستي و از اين قبيل حرف ها.... مردمي كه فكر ميكنند من تهديد يا خطري براي روش بزرگ شدنفرزندشان و يا مذهب و اخلاقياتشان هستم بايد دوباره
خطري براي جامعه هستي و از اين قبيل حرف ها.... مردمي كه فكر ميكنند من تهديد يا خطري براي روش بزرگ شدنفرزندشان و يا مذهب و اخلاقياتشان هستم بايد دوباره
"اخلاقيات و بچه بزرگ كردنشان را محك بزنند"اگر تعليماتشان تا اين حد شكننده باشد كه فردي مثل من تهديدي براي آن باشد آيا واقعا ميتوانند به تعليماتشان باور داشته باشند؟ اگر تعليماتشان به آن خوبي كه ادعا ميكنند باشد بنابرين مننبايد بتوانم ناراحتشان كنم تعجب ميكنمكه چطور مردمی كه فكر ميكنند من تهديدي براي اخلاقيات هستم توجهي به مشت زني يا كشتي حرفي اي نميكنند كجا ميتوانند چنين خشونت باشكوهی را ببينند قهرماناني در لباس هاي عجيب و غريب
THE END
THE END
No comments:
Post a Comment